eXTReMe Tracker

۰۳ اسفند، ۱۳۹۸

زندگی

زندگی نقطه تعادلی هست بین اطلاعات گرفتن از دیگران ولی تاثیر نگرفتن از آنها، کمک کردن به دیگران ولی تاثیر نگذاشتن بر آنها، پول در آوردن ولی پولدار نشدن، گرسنه نماندن ولی اصراف نکردن، قدرتمند شدن  ولی سوء استفاده از قدرت نکردن، ‌ عصبانی شدن ولی خشمگین نشدن، شاد بودن ولی جشن نگرفتن، ...
حفظ تعادل در این نقطه تمرین زیاد می خواهد. 
#زندگی #تعادل #آرامش #آزاد #رها

۱۶ بهمن، ۱۳۹۸

روستای ما


در روستایی دوردر روستایی دور خانواده ای زندگی می کرد با پدر و مادر و پسر. این خانواده ۳۰ هکتار زمین کشاورزی داشت. ۳۰ هکتار باغ میوه و ۳۰ راس دام. پسر مسئول دام ها بود و هر روز صبح زود دام ها را به چرا می برد  و عصر بر می گشت. مادر باغ را نگهداری می کرد و پدر مسئول زمین کشاورزی بود.  این خانواده محصول باغ، برداشت گندم و شیر گوسفندان را بین خود به طور مساوی تقسیم می کردند.
در روستایی نزدیک نیز خانواده ای زندگی می کرد با پدر و مادر و پسر. این خانواده هم ۳۰ هکتار زمین کشاورزی، ۳۰ هکتار باغ میوه و ۳۰ راس دام داشت. این خانواده هم اوایل تقسیم کاری شبیه خانواده روستای دور داشتند تا زمانی که پسر خانواده شروع کرد از مادر گله کردن برای بد نگهداری کردن از باغ. پدر به پسر غر می زد که گوسفندان را به چراگاه های مرغوب نمی برد. این در گیری در خانواده باعث شد که اعضای خانواده اعتماد خود را از یکدیگر از دست بدهند. در نهایت تصمیم گرفتند که دارایی را بین خود تقسیم کنند. ۱۰ هکتار زمین، ۱۰ هکتار باغ و ۱۰ دام سهم هر یک شد. حالا پسر باید صبح گوسفندان خود را به چرا می برد و زود برمی گشت و به باغ رسیدگی می کرد و آخر شب به زمین کشاورزی آب میداد. نحوه زندگی پدر مادر هم همین بود. نتیجه این کار محصول کمتر و خستگی بیشتر برای اعضای خانواده بود. ولی در عوض هر یک از اعضای خانواده الان، هم کشاورزی تا حدی بلد بود هم باغ داری هم دامداری.
حالا این داستان زندگی ماست که به هم اعتماد نداریم و هر کداممان سیاستمدار، اقتصاددان، پزشک، معلم، مهندس و.... هستیم. ما باهوش نیستیم، نابغه نیستم جبر روزگار و عدم اعتماد، ما را همه کاره و هیچ کاره بار آورده.
#زندگی #روستا #پیشرفت #خانواده #اعتماد #جبر #جبر


۲۶ دی، ۱۳۹۸

سیل سیستان بلوچستان









بارش های اخیر در جنوب شرق ایران باعث آبگیری هامون جاز موریان شده است. در حال حاضر مساحتی به قطر حدود ۳۰ کیلومتر آبگیری شده است.


 #سیل #کرمان #سیستان_بلوچستان #جازموریان #دریاچه #ایران



۲۳ دی، ۱۳۹۸

بچه طلاق

امروز داشتم به خودم و مهاجرت فکر می کردم. داشتم فکر می کردم کسانی که از ایران به کشور های غربی مهاجرت می کنند مثل بچه های طلاق هستند.
وقتی پیش مادرشون هستند مادرشون از باباشون بد می گوید. وقتی که پیش پدرشون هستند پدرشون از مادرشون بد می گوید. این بچه هم باید همه این حرف ها بشنود و چیزی نگوید. اینقدر حرف بزنند تا که وقتی برسد که بچه بگوید خفه شید بگذارید که نفس بکشم.
حالا این شده حکایت ما. از بس به ما دروغ گفته اند که دیگر به هیچ چیز اعتماد نداریم. حتی به درستی افکار  خودمان.
#ایران #مهاجرت #کانادا #دروغ #طلاق #خسته #سقوط_هواپیما
#سقوط #اکراین #اوکراین

۰۱ آذر، ۱۳۹۶

احتمال ترور

چند هفته پیش سعد حریری نخست وزیر لبنان در عربستان استعفا داد و دلیل آن را نفوذ ایران و حزب الله ذکر کرد و گفت که جانش در خطر هست.
استعفا از طرف رئیس جمهور مورد قبول قرار نگرفت و از حریری خواست که به لبنان برگردد.

حالا حریری به لبنان برگشته و استعفای خود را پس گرفته.

فکر می کنم احتمال کشته شدن حریری در چند ماه آینده خیلی بالاست. کشته شدن توسط کسانی که مجبورش کردند استعفا بدهد.

۱۲ آبان، ۱۳۹۶

یک خاطره

40 کیلومتر وسط کویر قرار گرفته. از جاده اصلی که جدا می شی باید 20 کیلومتر توی یک جاده خاکی رانندگی کنی تا به این روستا برسی. توی مسیر هم هفت هشت تایی روستای دیگه هست. جاده برخلاف تصوری که از کویر هست از وسط تپه ها و کوههایی با ارتفاع متوسط می گذرد. در بعضی نقاط جاده با مسیر رودخانه ای خشک تلاقی می کند. این رودخانه معمولا زمانی که بارندگی می شود آب سیلاب را هدایت می کند. برای همین مسیر رودخانه سنگلاخی هست. توی مسیر که می روی خونه های خشتی نیمه خراب می بینی. مطمئن نیستم هنوزی کسی توی این خونه ها هست یا نه. ولی از سبزی درختان باغ های اطراف این خونه های نیمه خراب می توان حدس زد که زندگی جریان دارد. زندگی آدمهایی بی صدا که حتی موقع مرگشان هم جریان زندگی بهم نمی خورد. اینها از جنس طبیعت و خاک هستند. 

به روستا که می رسی معمولا دم غروب هست. هوا دارد تاریک می شود. وسایل را از شیب باغ بالا می بری و داخل خونه می بری. خونه خشتی با سقف گنبدی هست. یه جوب آب از پایین خونه جریان دارد. این آب از کیلومترها دورتر می آید. درست از وسط کویر تشنه. و سخاوت کویر این است که در عین تشنگی آب را نمی بلعد و می گذارد تا به باغ ها و مزرعه ها برسد.

آفتاب در این دیار همه چیز را پاک می کند. آنقدر پاک که می خواهی بشینی روی خاک و از اونجا جایی نری. بشی بخشی از اون.




قانونی برای دروغ

جدیدا قانونی برای دروغ گفتن پیدا کردم. اگر دروغ ها کوچک بگویی هیچوقت نمی تونی دروغ بزرگ بگی. یعنی هم خودت نمی تونی بگی و هم اینکه بگی کسی باور نمی کند.
آدمایی که دروغ های بزرگ می گویند هیچ وقت توی زندگی شان دروغ کوچک نمی گویند. دروغ های کوچک فرصت را برای دروغ های بزرگ می بندد. این هست فرق یک جهان سومی و جهان اولی. تو کم می بینی جهان اولی دروغ کوچک بگوید.

فرای همه اینها کسی هست که دروغ کوچک نمی گوید و از فرصت خود برای گفتن دروغ بزرگ هم دوری می کند. 

۲۱ مهر، ۱۳۹۶

پایه های محکم

شاید درست ساختن زیربنا خیلی زمان بر باشد و حرکت را در ابتدا کند بکند ولی هرچه زمان می گذرد احساس آرامش و اطمینانی که با خود می آورد سرعت را بالا می برد.

ساختن روی پایه های سست خیلی مشکل هست. وقتی که بالا می روی می لرزی

دروغ های کوچک یکی از دلایل سستی پایه ها هست. 
یکی دیگه از عوامل سستی پایه ها رفتن به پله بالاتر هست بدون سفت کردن پله قبلی. یعنی هنوز کاری را کامل یاد نگرفتی و می خواهی بروی مرحله بعد 

۲۵ شهریور، ۱۳۹۶

دور دور

 یه زمانی بود که فکر می کردم مرگ خیلی نزدیکه در حالیکه در ظاهر از آن دورتر بودم. ولی الان یک حس بیگانگی نسبت بهش دارم. کمتر بهش فکر میکنم. انگار که دور دور هست ولی در واقعیت بهش نزدیکتر هستم.
دچار روزمرگی شدم. باید به سنگ نگاه کرد به خاک به ابر به مورچه. ...


۰۸ مرداد، ۱۳۹۶

یک تحلیل نژادی

 تفکیک خصوصیات ژنتیکی از خصوصیات اکتسابی افراد مشکل است. دشواری این مسئله وقتی دو چندان می شود که می خواهی رفتار یک قوم خاص رو بررسی کنی. افراد قوم خیلی از خصوصیات خودشون رو از ژنتیک به ارث می برند و بقیه رو از محیط کسب می کنند. که افراد یک قوم مشترکات زیادی در هر دو مورد دارند. یعنی هم از لحاض ژنتیکی شبیه هستند و هم به این دلیل که تقریبا در یک محیط رشد کرده انددر معرض اتفاقات یکسان بوده اند. 
مثلا افراد هم سن من که در ایران بوده اند همه کم یا زیاد جنگ رو تجربه کرده اند و با فردی که توی کره جنوبی رشد کرده است عکس العمل های متفاوتی به محرک های محیطی نشان می دهد.
حالا چرا این رو گفتم؟ من به تاریخ علاقه دارم. همیشه توی کتاب ها تاریخی روی این موضوع تاکید می شود که ایرانی ها  در تمامی دوران تاریخی این خصوصیت را داشته اند که فرهنگ خود را با اقوام مهاجم تحمیل کرده اند. این استدلال برای سلوکیان که جانشینان اسکندر بوده اند به کار می رود تا اعراب، مغول ها و حتی اقوام ترک.  ولی نگاه ما در مورد کشورهای دیگر اینگونه نیست. مثلا مصر که تمدنی باستانی بوده هر زمان که در تسخیر قوم دیگری در آمده، فرهنگ آن کشور غالب شده. یکی دیگر از استدلال هایی که در این زمینه استفاده می شود این هست که ایران هیچ زمانی مستعمره نبوده. مثلا هند مستعمره بوده و یا کشورهای آفریقایی ولی ایران هیچ وقت مستعمره نبوده.

البته من روی مورد آخر هنوز شک دارم. شرایط ما در دوره قاجار و یا حتی دوره پهلوی فرقی با مستعمره ندارد. در زمان قاجار که تمامی منابع ما توسط کشورهای اورپایی به تاراج می رفت و در زمان جنگ های جهانی هم تمامی غلات ایران برای متفقین مصرف شد وحتی انگلیس ها شاه ما را به راحتی تبعید و ولیعهد رو جای اون نشاندند. پس فرق چندانی با مسعمره نداشتیم.  فقط اگر مستعمره کامل بودیم الان یه زبان انگلیسی، فرانسه و یا ایتالیایی بلد بودیم.

بگذریم، برگردیم به اصل مطلب. اگر اینکه عکس العمل افراد مخلف به محرک های محیطی متفاوت هست و برگرفته از ژن و محیط بزرگ شدن است را امری تایید شده بپنداریم سوالی که مطرح می شود این است که آیا می شود عکس العمل افراد را با  توجه به قومیت، ملیت و محل زندگی حدس پیشبینی کرد؟ توی زمان ما قومیت و ملیت هنوز توی دنیا از بین نرفته است، پون زمانی که ما رشد می کردیم هنوز وسایل ارتباط جمعی همه گیر نشده بود و هنوز هم مکانهای بکری توی دنیا وجود دارند که تحت تاثیر جهانی شدن قرار نگرفته اند ولی در آینده ای کوتاه، شاید کمتر از 100 سال، دیگه شاید مسئله قومیت به معنی امروزی مطرح نباشد و جای خود را به طبقه فرهنگی ویا شغلی بدهد. مثلا گروه وکیل ها و یا معلمان. 

حالا تحیل من از ایرانی ها چیست؟ یک موردی که به نظر من خیلی در ایرانی ها بارز هست این هست که با وارد شدن به یه سیستم اولین کاری که قصد دارند انجام دهند این است که سیستم را عوض کنند. مهم نیست این سیستم حکومت ایران است، یا آمریکا یا ناسا و یا شهرداری آمستردام. این توی کار خیلی بارز هست. افرادی که از هند و پاگستان هستند اکثرا خصوصیت فرمانبری دارند. مهم هم نیست در چه رده ای باشند کلا جلوی مافوق خیلی فرمانبر هستند. و یا افرادی که از فیلیپین و یا چین هستند هیچ توجه ای به سیستم ندارند و فقط کاری که برایشان تعریف شده است را انجام می دهند حتی اگر کاری بی معنی باشد و علاقه ای به تغییر سیستم ندارند. برعکس ایرانی ها در اولین اقدام قصد دارند سیستم را عوض کنند. همواره از سیستم ایراد می گیرند و سعی در تغییر سیستم دارند.  حتی اگر سیستم بهترین سیستم موجود باشد. این تغییر از ساعت شروع کار شامل می شود تا نوع استفاده از ابزار. ایرانی ها قدرت بالایی در هضم کردن سیستم دارند. از یک سمت سیستم را به خودشون وابسطه می کنند و از طرف دیگر می خواهند سیستم را به سمتی که خودشون دوست دارند هدایت کنند.

با توجه به این خصوصیت کنترل کیفیت یکی از بهترین کارهایی هست که یک ایرانی می تواند انجام دهد. ما این توانایی را داریم که مو رو از ماست بیرون بکشیم. و پیدا کنیم که کار را چگونه نمی توان انجام داد. از طرف دیگر ضعف ما در این است که حوصله و انرژی راه اندازی آن سیستم بهینه ای که خود مدعی آن هستیم نیستیم که دلیل اصلی آن این است که وقتی خودمان طرح خودمان را در ذهنمان مرور می کنیم به طرح خودمان هم ایراد می گیریم و برای همین برای اجرای آن دیگر ذوق و شوق کافی نداریم.  به عبارت دیگه دید ما به اطراف ایده آلیستی هست نه عملگرایانه.